کعبه ي اهل ولاست صحن و سراي رضا
شهر خراسان بُوَد کرب و بلاي رضا
در صف محشر خدا مشتري اشک اوست
هر که در اينجا کند گريه براي رضا
کيست پناه همه جز پسر فاطمه؟
چيست رضاي خدا غير رضاي رضا؟
بر سر دستش برند هديه براي خدا
ريزد اگر دُرّ اشک، ديده به پاي رضا
زهر جفا ريخت ريخت، شعله به کانون دل
خونِ جگر بود بود، قوت و غذاي رضا
نغمه ي قدّوسيان بود به آمين بلند
حيف که خاموش شد صوت دعاي رضا
ياد کند گر دَمي ز آن جگرِ چاک چاک
خون جگر جوشد از خشت طلاي رضا
از در باب الجواد مي¬شنوم دم به دم
يا ابتاي پســــر، وا ولداي رضـــــــا
بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم
باز دلم در وطن کرده هواي رضا
گر برود در جنان ، يا برود در جحيم
بر لبِ ميثم بُوَد مدح و ثناي رضا
9 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/05/16 - 02:30
چه مذهبی شما
1392/05/17 - 01:46عاشقم
1392/05/18 - 11:21بعله
1392/05/18 - 22:27